در مطلبی کوتاه به قلم افشین عربی، سری خواهیم زد به روزهای به یادماندنی والیبال مهاباد در اواسط دهه نود شمسی که این تیم و هوادارنش در لیگ دسته اول ایران صاحب نام و جایگاهی شده بودند.
پایگاه خبر ورزشی یاریزان | یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در اواسط دهه نود که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت ۱۶:۰۰ لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت.
بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند.
نماد عدد ۳ (به معنای برتری ۳-۰ بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود.
شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت.
سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود!
آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد.
از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت ۱۶:۰۰ سالن را پر می کردند.
تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان.
استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود.
یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و… در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند.
حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند.
تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند.
بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید.
کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت.
حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: “یاد باد آن روزگاران, یاد باد”