رفتن به بالا
  • سه شنبه - 9 مرداد 1403 - 17:55
  • کد خبر : ۱۸۰۸۴
  • چاپ خبر : مهاباد و سال های دور از والیبال / روایتی از شور و شوق هواداران عاشق

مهاباد و سال های دور از والیبال / روایتی از شور و شوق هواداران عاشق

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

در مطلبی کوتاه به قلم افشین عربی، سری خواهیم زد به روزهای به یادماندنی والیبال مهاباد در اواسط دهه نود شمسی که این تیم و هوادارنش در لیگ دسته اول ایران صاحب نام و جایگاهی شده بودند.

Yarizan telegram Channel آدرس کانال تلگرام پایگاه خبری ورزشی یاریزان

Yarizan page Instagram آدرس پیج اینستاگرام پایگاه خبری ورزشی یاریزان

 

در مطلبی کوتاه به قلم افشین عربی، سری خواهیم زد به روزهای به یادماندنی والیبال مهاباد در اواسط دهه نود شمسی که این تیم و هوادارنش در لیگ دسته اول ایران صاحب نام و جایگاهی شده بودند.

پایگاه خبر ورزشی یاریزان | یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در اواسط دهه نود که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت ۱۶:۰۰ لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت.

 

------------------------------------

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند.

نماد عدد ۳ (به معنای برتری ۳-۰ بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود.

https://instagram.com/80_shopbrand?igshid=NzZlODBkYWE4Ng==

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت.

سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود!

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد.

از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت ۱۶:۰۰ سالن را پر می کردند.

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان.

استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود.

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و… در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند.

حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند.

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند.

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید.

یادش بخیر عصرهای چهارشنبه در فصل پاییز چند سال قبل را که از چند روز قبل کل شهر مهاباد برای چهارشنبه ها ساعت 16:00 لحظه شماری می کردند. یک شهر بود و یک تیم والیبال به نام فرمانداری مهاباد که در لیگ دسته اول والیبال ایران حضور داشت. بلیط فروشی در چندین نقطه شهر شور و هیجان خاصی به مراکز پر رفت و آمد مهاباد داده بود. غیر ورزشی ها با کنجکاوی سرک می کشیدند ببینند چه خبر است که مردم دسته دسته برای بلیط خریدن منتظر می مانند. نماد عدد 3 (به معنای برتری 3-0 بر حریف) سوژه عکاسی هواداران شده بود. شهر پر می شد از بنرها و پوسترهای مسابقه والیبال و کل مهاباد رنگ و بوی والیبالی به خود می گرفت. سالن دو هزار نفری مهاباد که سالهای سال به این نام شناخته شده بود، حالا دیگر تغییر نام داده و به سالن چند هزار نفری مهاباد نامگذاری شده بود! آنقدر جمعیت کیپ تا کیپ در سالن، نشسته، ایستاده و نیم خیز! و دراز کشیده! به استقبال بازیها می آمدند که دیگر کسی عدد دو هزار نفر را قبول نداشت و هر کس به زعم خود تعداد تماشاگران را بیشتر از دو هزار نفر حدس می زد. از قبل از ظهر، سالن (بخصوص قسمت روبروی جایگاه و به اصطلاح جایگاه تیفوسی ها) پر می شد و جمعیت ساعتها قبل از ساعت 16:00 سالن را پر می کردند. تیم های میهمان کە برای اولین بار برای مسابقه والیبال به مهاباد می آمدند هاج و واج می ماندند از استقبال عجیب و غریب و تاریخی هواداران ورزش دوست مهابادی و هنگام گرم کردن بیشتر حواس بازیکنان به حضور و تشویق گرم و پر هیجان تماشاگران بود تا گرم کردن بدنشان. استرس بازی مقابل این جمعیت مشتاق، قبل از سوت آغاز مسابقه به جان بازیکنان حریف می افتاد و همیشه چند دقیقه ابتدایی ست اول، حتی سرویس هایشان هم امتیاز به سود تیم فرمانداری مهاباد بود. یادم می آید تیمهای والیبال قدرتمند و پر ستاره زیادی مثل کاله مازندران، پاس خراسان و تیم والیبال کاشان و قزوین و... در سالن چندین هزار نفری مهاباد تاب نیاوردند و دست ها را به علامت شکست بالا بردند. حتی ذوب آهن اصفهان هم بُرد دیدار مرحله حذفی خود مقابل تیم فرمانداری مهاباد را به واسطه، حرفه ای گری و تجربه بازیکن برزیلی اش و چند بازیکن سابقا لیگ برتری خود بدست آورد و پیروزیشان را آنها هم در حضور این جمعیت پرشور هنوز مدیون این ستاره ها هستند. تیم والیبال فرمانداری مهاباد حتی در زمین تیم های حریف هم هوادار داشت و تماشاگران متعصب و علاقمند این تیم، کیلومترها دورتر با اتوبوس و وسیله شخصی سفر می کردند تا تیم شهر خود را تنها نگذارند و گاها حضور پرتعدادشان در سالن های والیبال تیم های حریف، تعجب تیم ها و تماشاگران میزبان را هم به همراه داشت و باعث می شد تماشاگران میزبان هم با شور و هیجان بالاتری تیم شهرشان را تشویق کنند تا از تماشاگران تیم میهمان (تیم مهاباد) کم نیاورند. بازیکنان و ستاره های والیبال زیادی برای حضور در مهاباد و بازی مقابل این خیل جمعیت مشتاق بودند و بازیکنانی که قبلا در تیم های خود کاپیتان و یا ستاره بودند همگی در ترکیب تیم مهاباد جمع شدند تا رویای صعود به لیگ برتر محقق شود اما متاسفانه عدم پشتوانه مالی کافی و در خور تیم پرستاره مهاباد، باعث دلسرد شدن بازیکنان شد و نداشتن اسپانسر و حامی مالی بزرگ و قوی باعث پسرفت روز به روز این تیم شد تا جایی که آن تیم پرستاره و محبوب به تیمی معمولی و بی ستاره تبدیل شد و کار به جایی رسید که تماشاگران هم اشتیاق فصل های قبلی را از دست دادند و جمعیت حاضر در سالن در هنگام مسابقات به هزار نفر هم نمی رسید. کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت. حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: "یاد باد آن روزگاران, یاد باد"

کم کم این وضعیت تیم به انحلال منجر شد و حالا فقط خاطرات، عکس و فیلم های آن دوران تنها دلخوشی والیبال دوستان مهابادی است و البته حسرتی بزرگ که بهترین موقعیت برای صعود به لیگ برتر که همیشه آرزوی والیبال دوستان بود، به راحتی آب خوردن و سهل انگاری عوامل تیم (از بازیکن و مربی تا مدیر و حامی مالی) از دست رفت.

حالا بایستی بابت آن روزهای خوش و شیرین که نام مهاباد لرزه بر اندام حریفان می انداخت و دغدغه این را داشتند در قرعه کشی با تیم فرمانداری مهاباد همگروه نشوند، حسرت خورد و گفت: “یاد باد آن روزگاران, یاد باد”

 

گزارش تصویری سال ۱۳۹۵ را در این لینک ببینید


اخبار مرتبط


ارسال دیدگاه


کد اعلام وصول الکترونیکی